تابهحال فکر کردهاید چرا هنوز خیلی از کسبوکارها نمیتوانند خود را به خوبی معرفی کنند؟ چرا هنوز نمیتوانند داستان جذاب و درگیرکنندهای از خدمت خود ارائه دهند؟
دقیقا با پاسخ به همین سوالها، ایده طراحی و توسعه استراتژی برند در ذهن ما جرقه خورد. بسیاری از مشتریهای ما با هدف دریافت استراتژی محتوا به سراغ ما میآمدند؛ اما در معرفی خود و آنچه میخواهند، بسیار ضعیف عمل میکردند. اینگونه بود که پی بردیم آنها به چیزی بیشتر از محتوا نیاز دارند؛ به استراتژی برند.
به همین خاطر دستبهکار شدیم و مراحل تدوین استراتژی برند را ابتدا روی خودمان و سپس روی برندهای دیگر آزمایش کردیم. فرآیندی ساده، روشن و انعطافپذیر نتیجه تمام این آزمایشها بود.
– کار سادهای بود؟
– قطعا نه!
– ارزشش را داشت؟
– البته که داشت!
بدون شک برای شما هم ارزشمند است. به همین خاطر هرآنچه را که در این مسیر آموختهایم، در قالب این محتوا به شما انتقال خواهیم داد تا شما هم بتوانید استراتژی برند تاثیرگذار و انعطافپذیری برای خود طراحی کنید.
مفهوم استراتژی برند را میدانید؟
شاید بتوان گفت یکی از روشنترین و توصیفکنندهترین تعریفها از استراتژی برند را مارتی نومایر ارائه داده است:
«برنامهای برای رشد سیستماتیک برند که با استراتژی کسبوکار همسو باشد.»
فرایند تدوین و توسعه استراتژی برند، از یافتن قلب برندمان شروع میشود، سپس پیام برندمان به گوش مخاطب میرسد و در نهایت هویت بصری و کتاب راهنمای آن طراحی خواهد شد. در پایان مرحله چهارم، استراتژی کاملی در اختیار داریم که به کسبوکارمان زندگی میبخشد.
چگونه استراتژی برند طراحی کنیم؟
حال وقت ساختن استراتژی برند است. ما برای رسیدن به یک استراتژی تاثیرگذار و درست، چهار مرحله را باید پشت سر بگذاریم. چهار مرحلهای که هر کدام پیشنیاز مرحله بعدی است. در نهایت استراتژی برند جامعی داریم که کمک میکند داستانمان را به روشهایی اثربخشتر تعریف کنیم.
در مرحله اول، باید قلب برندمان را بسازیم
هر برند، ارزشها و باورهایی دارد که همان قلب برند هستند. این ارزشها همچون نیرویی قوی کسبوکار ما را به جلو هل میدهند. به همین خاطر شناختن و اهمیت به آنها بسیار ضروری است. آن هنگام که باورهای برند و کسبوکار همسو میشوند، میتوانیم آینده موردانتظارمان را بسازیم.
قلب برند از چهار بخش مهم تشکیل شده است:
هدف: چرا وجود داریم؟
بینش: آینده خود را چگونه میبینیم؟
ماموریت: چطور آن آینده را بسازیم؟
ارزش: طبق چه اصولی رفتار میکنیم؟
باید بتوانیم هرآنچه را که مربوط به قلب برندمان است، در همه جنبههای کسبوکارمان، از وبسایت گرفته تا بستهبندی محصولات انعکاس دهیم. به همین خاطر آگاهی و شناخت قلب برند از همان ابتدای کار اهمیت دارد.
در مرحله دوم، پیام برندمان را به گوش مخاطب برسانیم
حال وقت آن است که ماهیت و پیام برندمان را پیدا کنیم. یافتن آنها خیال ما را از شکل گرفتن ارتباطی صادقانه، صحیح و پیوسته بین مشتریها و برندمان آسوده خواهد کرد. برای ساخت یک استراتژی برند اثرگذارتر، پیام برند باید واضح و شفاف به گوش مخاطب برسد.
ماهیت برند سه بخش دارد:
· شخصیت: شخصیت همان ویژگیها و خصوصیات انسانی است که از قلب برندمان منعکس میشود. شناخت شخصیت برند روشی قدرتمند برای متمایز ساختن خود و ایجاد روابط نزدیک با مشتریان است.
· صدا: برندتان چطور حرف میزند؟ هر برندی صدای خودش را دارد. برند تولید لباس به گونهای متفاوت از برند ارائه خدمات حملونقل حرف میزند. حتی حرف زدن برندهای متفاوت تولید لباس هم با هم فرق دارد. فراموش نکنیم که کلمهها، اصطلاحات و حتی طنزهایی که استفاده میکنیم، هویت ما را به روشهای مستقیم و غیرمستقیم نشان میدهد. به این فکر کنیم که خودمان چطور صحبت کنیم و مخاطبهای ما دوست دارند چطور با آنها حرف بزنیم.
· لحن: لحن برند همان دیدگاه کلی برند است. ممکن است صدای برندمان مقتدرانه باشد، اما لحن محترمانهای داشته باشد. صدای برند، چطور حرفزدن ما را نشان میدهد اما لحن برند میگوید در موقعیتهای مختلف چطور حرف میزنیم. برای انتخاب لحن برند، به این فکر کنیم که مخاطب از تعامل و صحبت با ما چه احساسی خواهد داشت. برای شروع میتوانیم حداقل سه کلمه انتخاب کنیم که توصیفی از لحن ما باشد. برای مثال اوبر خود را «مثبتنگر، وسوسهآمیز و جسور» توصیف میکند.
پیام برندمان را بشناسیم
شناخت ارزشهایی که به زندگی مخاطب ارائه میدهیم
تابهحال فکر کردهاید اگر مشتری شما را انتخاب کند، چه ارزشی به او افزوده میشود؟ اینجا مهم نیست ما چه میکنیم. تنها حل شدن مشکل مشتری و دلیل انتخاب ما از میان سایر برندها مطرح است. چرا مشتری ما را انتخاب میکند و چه ارزشی از محصول یا خدمت ما به او اضافه میشود؟
تگلاین خود را انتخاب کنیم
تگلاین همان جمله، کلمه یا عبارتی است که میتواند جایگاه ما را در بازار مشخص کند.
ستونهای پیام برند را شناسایی کنیم
ستونهای پیام برند همان داستانهایی هستند که از برندمان تعریف میکنیم. داستانهایی که ما را متمایز و پیام اصلی ما را تقویت میکنند.
بسته به نیاز برندمان میتوانیم از ابزارهای زیر استفاده کنیم:
قول برند (Brand promise)
داستان برند (Brand story)
بیانیه برند (Manifesto/Compact)
داستان شکلگیری یا داستان موسس برند (Original or Founder story)
ارائه ایده و شعار برند (elevator pitch)
در مرحله سوم، هویت بصری برند را طراحی کنیم
مرحله سوم توسعه استراتژی برند، ایجاد هویت بصری است. بسیاری از مخاطبهای با شنیدن نام برند، هویت بصری آن را متصور میشوند. Visual identity برند شامل لوگو، رنگ، تایپوگرافی و دیگر ویژگیهای ظاهری برند است.
یک هویت بصری قوی باید هدفمند باشد و برای تمام آینده برند طراحی شود. به بیان دیگر باید دارای خصوصیات زیر باشد:
انعطافپذیر: هویت بصری ما باید همراه با برندمان رشد کند و بزرگ شود.
جامع: باید تمامی ابزارهای موردنیاز طراحهای برند و تولیدکنندههای محتوا را در اختیار آنها بگذارد.
واضح: تمامی اجزای آن باید مکمل یکدیگر باشند؛ به همین خاطر باید بسیار واضح و شفاف طراحی شود.
اجزای هویت بصری برند
لوگو
لوگو میتواند اولین تصاویری از ما باشد که در ذهن مخاطب نقش بسته میشود. هرچه سادهتر و قابلدرکتر باشد، نهتنها بهیادماندنیتر میشود، بلکه هویت برندمان را واضحتر و تاثیرگذارتر بیان میکند. البته در حین طراحی لوگو، حواسمان باید به نحوه پردازش مخاطب هم باشد که چگونه آن را با تصویر پیوند میدهد.
تایپوگرافی
این روزها به دلیل اهمیت کلمه برای رسانهها، تایپوگرافی از همیشه مهمتر شده است. آنچه برای بستهبندی محصول ما مناسب است، ممکن است برای وبسایتمان خوب نباشد. به همین خاطر باید تایپوگرافی با برندمان هماهنگ شود و متناسب با ابزار و رسانههای مورداستفاده طراحی شود.
رنگ
قویترین و در عین حال گیجکنندهترین عناصر، رنگهای برند هستند. رنگها میتوانند به طیف وسیعی از تعاملات، از درک برند تا تمایل به خرید جهت دهند. گفتیم رنگها گیجکننده هستند؛ چراکه در افراد متفاوت، اثرات متفاوتی بر جای میگذارند و گیجکنندگی آنها از همینجا شروع میشود.
تصویرسازی
ما برای تعامل بیشتر و نزدیکتر با مخاطب به رسانههای تصویری نیاز داریم. ابزار موردنیاز برای حضور در این رسانهها عکس است که میتواند ترکیبی از عکس و تایپوگرافی هم باشد.
تصویر و طراحی
طراحی استایل تصویری خاص، روش هوشمندانهای برای برندسازی است. استایلی شفاف، مشخص و متناسب، برند ما را حرفهایتر و بهیادماندنیتر میکند.
عکاسی
عکاسی ابزار موثر و منعطفی است. اما برای اثرگذاری بیشتر و همسویی آن با برند، به زیباییشناسی کافی هم نیاز داریم. با این حال وبسایتهای بسیاری وجود دارند که میتوانیم عکسهای موردنیاز خود را بهصورت رایگان و باکیفیت از آنها تهیه کنیم.
وبسایتهایی مانند pexels، unsplash و stocksnap.io فضای بسیار خوبی برای شروع هستند. عکسهای این منابع را به کمک ابزارهای گرافیکی میتوانیم برای خودمان سفارشی و به عکسی برای معرفی برند خود تبدیل کنیم.
در مرحله چهارم، کتاب راهنمای برندمان را آماده کنیم
کتاب راهنمای برند همان دستورالعملهای برند ما هستند. هیچگاه فراموش نکنیم حفظ انسجام و هماهنگی، برند قدرتمندتری برای ما میسازد. کار بسیار سختی که در صورت وجود نیروهای فریلنسر و دورکار، سختتر هم میشود.
بنابراین دستورالعملها باید به گونهای آماده شوند تا همه منابع انسانی مسیر خود را به کمک آنها پیدا کنند. این کتاب راهنما، دستورالعملهای هویت کلامی و هویت بصری برند را هم دربرمیگیرد.
از تولد استراتژی برند خود شگفتزده شدید؟
فرآیند طراحی و تدوین استراتژی برند به پایان رسید. حالا میتوانید کمی استراحت کنید. به لطف تمام تلاشهایتان، حالا آمادهاید تا راوی داستان برندتان باشید، برند و کسبوکارتان را همسو کنید و روابطی طولانی مدت بسازید.
میدانیم که انجام تمام این کارها برای تیم برند دشوار است، به ویژه اگه محدودیت زمان یا منابع وجود داشته باشد. در این صورت، ما، تیم متخصص ارتباطات خلاق عاج در کنار شما هستیم تا اثربخشترین و کاملترین استراتژی برند را برای کسبوکار شما طراحی کنیم.
farnaagency
1 هفته پیشبرای من، شفاف بودن مسیر از هر چیز مهمتر است. وقتی قرار است روی یک ایده سرمایهگذاری کنی، باید بدانی که تیمی که با آن همکاری میکنی، چرا این مسیر را انتخاب کرده و قرار است چه چیزی را تحویل دهد. در همکاری با عاج، از همان ابتدا این شفافیت را احساس کردم. در برنامهریزیها، نحوه فکر کردن، در انتخابها، و حتی در برخورد با سؤالها و چالشها. همهچیز روشن، مرحلهبهمرحله و قابل پیگیری بود؛ طوری که اطمینان میداد برند نوا در مسیر درستی حرکت میکند.